یا علی جان
دفن قرآن میکنی؟
وای از دلت ...!!
پیکارهای عقیدتی و مبارزه های فکری فرهنگی، عرصه ای برتر از جغرافیا و مکان؛ تاریخ و زمان دارد. از آغاز آفرینش تا پایان هستی بوده و هست و خواهد بود. شعاع این مبارزه فراتر از درگیری افراد بر سر دارایی، توانایی، زیبایی و یا مقام اجتماعی خواهد بود که اینها گذرا، ظاهری و کم ارزش بوده و نقشی بنیادین در زندگی انسانها نخواهند داشت اما پیکارهای عقیدتی گستره ای بی کران از همه انسانها، ارزشی افزون همانند هدایت و سعادت افراد و قداستی برتر از باورهای دیگران با خود داشته، فطرت انسانها را به سرچشمه جاودانگی می رساند و هدف آفرینش را که معرفت، عبودیت و ابدیت است فراهم می سازد. در پرتو این حقیقت رابطه انسانها با خود، دیگران و خداوند ترسیم می شود و هستی در نگاه آدمی جلوه ای نو، زیبا و هدفمند می یابد.
آنان که در این صحنه حق جو و حق گرا گردند، به یقین «به اضافه بی نهایت» شده اند و کسانی که هوا و هوس سکاندار وجودشان گشته از ساحل نجات و رستگاری فکری و فرهنگی دور شوند، «منهای بی نهایت» می شوند. از این رو است که جنگهای عقیدتی، مرز نمی شناسد و میدان مبارزه آن، همه دلهای پاک و سیرتهای سپید است. ارزشی برتر از «حکومت» داشته و عرصه ای گسترده تر از «فدک» دارد. آنچه در این میان مورد اختلاف دو جبهه حق و باطل است «انسان» است؛ یعنی برترین موجود آفرینش و سعادت او، و آنکه در هر زمان بیرق این مبارزه را بر دوش دارد؛ «رسول» است با «رسالت الهی»؛ «امام» است با «ولایت خدایی» و «فقیه» است با «ولایت دینی».
اگر فاطمه زهرا(س) تنها و بی یاور به دفاع از ارزشهای اصیل اسلامی پرداخت؛ گاه با محاجّه ها و خطبه های خود به دفاع از حق از دست رفته خود همت گماشت و در صحنه های مختلف از امام زمان خود و امامت او پشتیبانی
جنگهای عقیدتی، مرز نمی شناسد و میدان مبارزه آن، همه دلهای پاک و سیرتهای سپید است. ارزشی برتر از «حکومت» داشته و عرصه ای گسترده تر از «فدک» دارد.
کرد، به یقین ارزشهای مادی فدک به تنهایی و جلوه های ظاهری حکومت، مورد نظر فاطمه(س) نبود، بلکه نگاه ژرف و الهی او انحراف صراط مستقیم سعادت را در بیراهه حکومت و سراشیبی سقوط احکام آسمانی اسلام و ارزشهای الهی را در غصب فدک می نگریست؟ بیراهه و سراشیبی که پرتگاههای مرگبار عزت، افتخار و سربلندی مسلمانان را در پیروی از بهترین انسانهای روی زمین در پی داشت.
تنها معصومی بود که بین در و دیوار قرار گرفت.
تا ظهور امام زمان محل دفنش مشخص نمی شود.
اولین جانباز راه ولایت بود.
اولین شهید راه ولایت بود.
تنها زنی بود که خودش معصوم است همسرش معصوم است، پدرش معصوم است دوتن از پسرانش معصوم هستند .
تنها زنی است که تمام یک سوره قران درباره اش نازل شده است ( سوره کوثر) .
فرزندانش سرور و سید اهل بهشتند.
داخل شکم مادرش با مادرش صحبت می کرد.
در شکم مادرش او را دلداری می داد.
به او ام ابیها می گویند.
در ایه مباهله به او اشاره شده است.
خود و شوهرش از غذای بهشتی تناول کرده اند.
اولین زنی که وارد بهشت می شود.
اولین زنی که لباس عروسیش را به سائل داد.
ملقب به شفیعه محشر است.
خداوند او را امر کرد از خداوند چیزی بخواهد.
پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) به احترامش می ایستاد.
وقتی بر پیامبر وارد می شد پیامبر او را به جای خود می نشاند.
پیامبر بدون اجازه وارد خانه اش نمی شد.
شبانه غسل داده شد شبانه کفن شد و شبانه دفن شد.
پیامبر دست او را بوسید.
خداوند با غضب او غضبناک می شود.
ملقب به ام الائمه است.
خداوند خطبه عقدشان را خوانده است
خداوند شوهرش را برایش انتخاب کرده است.
همتایش امام علی (علیه السلام) است.
تسبیحات او ثوابش از هزار رکعت نماز مستحبی بیشتر است.
جزو پنج تن ال عبا است.
ایه تطهیر در مورد او و خانواده اش نازل شده است.
دو سوم بهشت جز مهریه اوست.
شفاعتش روز قیامت عمومی است.
نام او از خدا گرفته می شود.
از نور عظمت خداوند گرفته شده است ( بحار الانوار صفحه 102 حکمت 43).
بوی بهشت می داد ( بحار الانوار صفحه 5 حکمت 43 ).
بلافاصله بعد از دنیا امدن سجده کرده است.
سرور زنان عالم است.
مصحف د اشت ( مصحف فاطمه سلام الله علیها).
موقع تولدش 4 زن از زنان اهل بهشت قابله او بودند.
خداوند در باره او فرمود : اگر نبود پیامبر و علی علیهم السلام را نمی افریدم. (سفینه البحار صفحه 335 حکمت3)
بعد از تولد10 ده نفر حوریه بهشتی او را شستشو دادند.
محبوب ترین نزد پیامبر (صلی الله علیه و اله وسلم) بود.
برترین مادر دنیا است
سوره هل اتی در شان او و خانواده اش نازل شده است.
هر وقت پیامبر مشتاق بهشت می شد.
پیروانش از اتش دوزخ در امان هستند.
انقدر در نماز می ایستاد که پاهایش ورم می کرد.
بهترین زنان بهشت است.
وارد محشر می شود زنان برگزیده ای چون حوا خدیجه و مریم به استقبالش می ایند.
در شب عروسیش جبرئیل و میکائیل با هفتاد هزار فرشته اورا تا خانه شوهرش بدرقه کردند.
از ولیمه ازدواجش تمام اهل مدینه خوردند امام تمام نشد.
در مراسم ازدواجش خداوند به فرشتگان فرمود: که بهشت را زینت دهند.
منابع : قران کریم . مستدرک الوسائل جلد 17 . بحار الانوار جلد 43 .
سفینه البحار جلد 3 . امالی شیخ صدوق . تفسیر فرات . الزهرا .
زندگانی فاطمه زهرا سلام الله علیها . مناقداین شعمنا شور دلائل الامامه)
آن شب که جسم دخت نبی را زخانه می بردند
تاب و توان و جان علی را زخانه می بردند
تبدار و اشکبار و شب تار و بی قرار
دریای دردهای علی را کرانه ...می بردند
آن شب بهانه خلق تمام خلقت را
برشانه های زخمی دل بی بهانه می بردند
روشن ترین نشانه آیات نور را
با جسم پر نشان بسوی بی نشانه می بردند
بر روی دوش خیل ملک زیر روشن ماه
خورشید را به خاکسپاری شبانه می بردند
تنها نه همسر مولا، نه مادر حسنین
روح تمام کون و مکان را به شانه می بردند
ما داغدار غربت آل کساء شدیم
زآن دم که دست بسته علی را ز خانه می بردند
اهل سقیفه زآتش این درب نیم سوز
تا خیمه های زینب کبری زبانه می بردند
از بین کوچه های سیاه مدینه خفاشان
بهر سه ساله دخترکی تازیانه می بردند
باورکنید اگر میخ در امان میداد
هرگز سر حسین سرِ نیزه ها نمی بردند
بهر یزید زین سفر شوم شامین
راس عزیز فاطمه را نوبرانه می بردند
سخن گفتن از شخصیتى که داراى عظمتى ویژه و پرورشى نمونه و حضورى همه جانبه در تمام جهات انسانیت است، عشق و عجز را به همراه خودمیآورد. زنان مطرح در قرآن، هریک شاخصهاى ویژهاى داشتهاند و فاطمه، خود به تنهایى همه آن شاخصها را با خود به همراه دارد.
فاطمه، بانویى است چون مریم، پاک و مطهر ـ داراى ارتقاى روحى و معنوی؛ چون بلقیس، با علم و درایت؛ چون زنان معاصر با حضرت موسی، حاضر در تمام لحظات حساس و سرنوشتساز؛ چون هاجر، صبور و با استقامت.
فاطمه، نه تنها، تمامى اینها را در خود، جمع داشت، بلکه خود، حقیقت حُسن و تجسم عینى آن بود و از این بالاتر، او بهترین اهل زمین بود. و از این نیز فراتر، او محور هستى و انگیزه خلقت عالم، اعم از آسمان و زمین و جن بود:
یا أحمد! لولاک لما خلقت الافلاک، لولا على لما خلقتک، لولا فاطمه لما خلقتکما.1
سخن گفتن از فاطمه، فراتر از اندیشه بشرى است، لذا باید شناخت او را در کلمات خدا و رسولش یافت. اگر معانى در قالب آن الفاظ بیان میشود، به منزله تنزیل حقیقت بلند پایه اوست. از اینرو به بررسى آیات نازل شده در حق معرفتش میپردازیم.
1. سوره کوثر
در شأن نزول این سوره گفته شده:
زمانى که رسول(ص) دو تن از فرزندان خود به نامهاى عبداللّه و قاسم را از دست داد و دشمنان آن حضرت، براى تضعیف او، زبان طعن و شماتت، گشودند، عاص بن وائل او را «ابتر» خواند،2 که در لغت عرب به «مقطوع
النسل» اطلاق میشود.3
کوثر از ریشه کثرت است و برچیزى اطلاق میشود که شأنیت کثرت در او باشد و مراد از کوثر خیر فراوان است.4
البته آن خیر کثیرى که پیامبر در نتیجه اعطاى خداوند؛ مالک آن شده است، در آیه اول مشخص نشده و شاید بدین لحاظ باشد که با اطلاق و عدم تقیید آن، عظمت و شأن خاص، بدان ببخشد.
براى کلمه (کوثر) در این سوره، معانى متعدد مطرح شده است، علامه طباطبایى در المیزان با توجه به معناى آخرین آیه که دشمن آن حضرت را، ابتر معرفى کرده، مناسبترین معنا را «کثرت» ذریه پیامبر اکرم (ص) ذکر میکند.5 اگر خیر کثیر هم مراد باشد، یقیناً یکى از مصادیق آن، فراوانى نسل آن حضرت است.
کوثر، صیغه مبالغه است. یعنى اى پیامبر، به تو، دخترى دادیم که مجسمه خیر است، استوانه برکت و اسطوره بالندگى است، به تو دخترى دادیم که اگر همه فضایل و سجایاى انسانى را مجسم کنند، زهرا میشود. اى پیامبر، به شکرانه این نعمتى که به هیچکس داده نشده و نخواهد شد، نماز بخوان و در هنگام تکبیر، دستهایت را بلند کن که این یک حالت خضوع است براى بنده و جلالتى است برا ى خدا!
امام فخررازى در ذیل آیه مینویسد:
کوثر هشت معنا دارد که تمام آن معانى درباره حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا(س) است. آنگاه خودش میگوید: چگونه، فاطمه کوثر نباشد که چون علیبنالحسین و محمدبنعلى باقرالعلوم و صادق المصدق، میوه و ثمره دارد.6
آرى فاطمه، چگونه خیر کثیر نباشد که از این نهر کوثر، صدها و بلکه هزاران جوى زلال و روشن، منشعب است.
حسن ختام این بخش،آن که نزول چنین سورهاى و چنین تعبیر بلندى (کوثر) درباره فاطمه در عهد جاهلیت عربى که «زن» نه تنها از کمترین حقوق انسانى برخوردار نبود، بلکه تولد دختر مایه ننگ و سرافکندگى بود و دختران، زنده بگور میشدند، نشانگر جایگاه ارزشمند زن در مکتب حیات بخش اسلام است. موجودى که میتواند منشأ این مقدار خیر و برکت در تاریخ بشریت باشد. موجودى که بنده برگزیده خدا و
اشرف مخلوقات عالم، باید به شکرانه برخوردارى از آن، در برابر پروردگارش، سربرخاک بساید. در کدامین مکتب میتوان چنین قرب و منزلتى براى زن یافت؟7
إنّما یرید اللّه لیذهب عنکم الرجس أهل البیت ویطهّرکم تطهیرا (احزاب،33/33)
این آیه به گفته بیشتر محدثان اهل سنّت و تمام علماى شیعه، در خصوص اهل کساء، نازل شده است.
چنانچه در صحیح مسلم و ترمذى و تفسیر کشّاف و طبرى و درالمنثور، مستدرک حاکم، منتخب کنزالعمال و کتابهاى دیگر از عایشه و ام سلمه و انسبنمالک و ابوسعیدخدرى و دیگران با مختصر اختلافى روایت کردهاند که چون آیه تطهیر نازل شد، رسول خدا (ص)، فاطمه (س) و على (ع) و حسن و حسین (ع) را خواندند و کساى خود را بر روى آنها انداختند و فرمودند: «اللهم إنّ هؤلاء أهل بیتی، فاذهب عنهم الرّجس وطهّرهم تطهیرا».
در انتهاى سوره واقعه،میفرماید: إنّه لقرآن کریم، فى کتاب مکنون، لایمسّه إلاّ المطهّرون؛ هیچکس به قرآن، مسّ وجودى پیدا نمیکند مگر مطهرون.
با توجه به این آیه، تنها اهل بیت، مسّ وجودى کتاب مکنون را دارند و این هم فضیلتى بزرگ براى حضرت زهرا (س) است.
با توجه به اینکه منظور از اراده حق تعالی، در این آیه، اراده تکوینى است نه تشریعى و با توجه به احادیثى که معناى «رجس» را پاکى از گناه و آلودگى میداند ـ نه پاکى ازنجاسات ظاهرى ـ این آیه شریفه، بزرگترین دلیل بر عصمت فاطمه زهرا (س) از هرگونه گناه و آلودگى است، بلکه میتوان گفت: از بعضى جهات مقام صدیقه طاهره، از بسیارى از انبیا وائمه (ع) نیز برتر است. چنانچه این مطلب، از سخنان تاریخى امام حسین (ع) در شب عاشورا در پاسخ به بیتابى خواهرش زینب، مشاهده میشود.
امام على (ع) با استناد به آیه تطهیر، عصمت و طهارت زهراى مرضیه را یادآورى میکنند . وقتى خلیفه اول با حضرت زهرا (س)، به منازعه برخاست و فدک را که در اختیار آن حضرت بود، مصادره کرد و دعوى آن حضرت را نشنید و شاهدانش را قبول نکرد، امام على (ع) خطاب به وى گفت:
اگر کسى ادعا کند که {نعوذا بالله} فاطمه زهرا مرتکب منکر شده است و براى ادعاى خود، شاهدانى هم بیاورد و تو او را تصدیق کنی، کتاب خدا را تکذیب کردهاى زیرا آیه تطهیر، شهادت خدا بر طهارت زهرا (س) است.
آن بانوى بزرگ حد وسط و محور ارتباط اهل کساء بود.«هم اهل بیت النبوه ومعدن الرساله، هم فاطمه وأبوها وبعلها وبنوها» آنان اهل بیت نبوت و معدن رسالت هستند: فاطمه، پدر فاطمه، همسر فاطمه و پسران فاطمه.
محور اصلى ارتباط اهل بیت با رسول خدا، یک زن است، زنى که ذریهاى پاک از او، زاده میشود و اوست که تنها حلقه اتصال این فرزندان با رسول خداست.8
اگر به این نکته دقت کنیم که گوینده این کلام، اللّه، ذات مستجمع صفات جمالیه و جلالیه است، خدایى که پروردگار عالم وجود است و ارادهاش مساوى با تحقق و وقوع میباشد، حقیقت این تکریم را بهتر، احساس خواهیم کرد.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد امین نوروزی ( چهارشنبه 91/2/6 :: ساعت 7:58 عصر )